اثبات علمی وجود خدا با فیزیک + اعتراف دانشمند آمریکایی

اثبات علمی وجود خدا با فیزیک + اعتراف دانشمند آمریکایی

برای مشاهده این کلیپ «فیلتـرشکن» خود را روشن کنید

اثبات وجود خدا با قانون دوم ترمودینامیک (آنتروپی)

با پیشرفت علم؛ دانشمندای مشهور زیادی از الحاد و کفر به خداباوری رسیدن که به یک نمونه در کلیپ «دانشمند آتئیست که مسلمان شد» اشاره کردم و لینکش رو آخر همین ویدیو قرار میدم تا ببینین

امروز هم میخوام به دانشمند آمریکایی و استاد مکانیک دانشگاه پنسیلوانیا که با قانون دوم ترمودینامیک به اثبات وجود خدا اشاره کرده بپردازم
پروفسور «جان ام. سیمبالا » وجود خدا رو از طریق اصل «آنتروپی» یا همون « قانون دوم ترمودینامیک »اثبات می کنه؛البته نگران این اصطلاحات نباشید؛ به قدری ساده توضیح میدم که هرکس با هر سطح سوادی متوجه بشه و مثال هایی میارم که خیلی راحت مطلب رو درک کنید

❤️❤️❤️❤️❤️

مطالب این کلیپ اعترافات پروفسور جان ام سیمبالاست که براتون ساده سازی کردم
اگه بخوام خیلی ساده و روون قانون دوم ترمودینامیک و نسبیت رو با هم تلفیق و تعریف کنم؛ یعنی ماده و انرژی هیچ وقت از بین نمیره بلکه از حالتی به حالت دیگه در میاد

«در هر سیستم بسته ای، فرآیند در جهتی رخ میده که انرژی دسترس ناپذیر (یا همون آنتروپی) افزایش پیدا کنه.

عجله نکنید الان مثال میزنم تا خوب متوجه شید.
در سیستم های بسته، همواره میزان بی نظمی با گذشت زمان افزایش پیدا میکنه. طبیعتا، همه چیز از نظم و ترتیب به آشفتگی سوق پیدا میکنه، یا از یک حالت انرژی دسترس پذیر به حالتی با انرژی دسترس ناپذیرتر پیش میره

فرض کنید شخصی داخل یک اتاق نشسته (اتاق میشه سیستم) این فرد یک فنجان قهوه داغ ریخته و گذاشته رو میز و منتظره تا کمی از حرارتش کم بشه و بعد بتونه قهوه رو میل کنه

هر چی زمان میگذره؛ این قهوه خنک تر میشه؛ میدونید چرا؟
چون داره گرمای خودش رو از دست میده

با این حال مقدار کل انرژی در داخل اتاق ثابت میمونه (که این در هماهنگی با قانون اول ترمودینامیکه که براتون زیرنویسش میکنم).

به زبان ساده تر بخوام بگم؛ یعنی انرژی از دست نمیره، بلکه صرفا (در قالب گرما) از قهوه ی داغ به هوای سرد اتاق منتقل میشه؛ و هوا رو کمی گرم میکنه.

وقتی قهوه داغه؛ انرژی دسترس پذیر وجود داره؛ این به دلیل اختلاف دما بین هوای اتاق و قهوس.

با سرد شدن قهوه، انرژی دسترس پذیر به آرومی به انرژی دسترس ناپذیر تبدیل میشه.

در نهایت، وقتی که قهوه به دمای اتاق برسه؛ یعنی دمای قهوه با دمای اتاق مساوی بشه؛ اختلاف دمایی بین قهوه و هوا وجود نداره.
یعنی کل انرژی در حالت دسترس ناپذیر قرار داره.

این سیستم بسته (که شامل اتاق و قهوه میشه) ازنظر فنی دستخوش چیزی قرار میگیره بنام «مرگ گرما».

حالا، این سیستم، سیستمی ست «مرده»؛ چون نمیتونه کار بیشتری انجام بده؛ دلیلش هم اینه که دیگه نیروی دسترس پذیر وجود نداره.

قانون دوم میگه عکس این قضیه ناممکنه!

یعنی چی؟ یعنی فنجون قهوه ی هم دما با اتاق؛ دیگه خود به خود گرم نمیشه، چون این مسئله نیازمند تبدیل انرژی دسترس ناپذیر به انرژی دسترس پذیره

فرض کنید یه قلک داریم؛ ما میتونیم داخلش پول بندازیم؛ اما نمی‌تونیم پول برداریم؛ قانون دوم ترمودینامیک مثل همین قلکه

حالا کل کیهان رو بعنوان یک سیستم بسته ی عظیم در نظر بگیرید.

ستاره ها مثل فنجون قهوه؛ داغ هستن و در حال سرد شدن (اون هم با رها کردن انرژی خودشون به داخل فضا).

ستاره های داغ موجود در فضای سردتر، جلوه ای هستن از حالت انرژی دسترس پذیر (درست مثل قهوه داغ موجود در اتاق البته در زمانی که هنوز سرد نشده بود).

با این حال، قانون دوم ترمودینامیک مستلزم اینه که این انرژی دسترس پذیر، به طور مداوم به انرژی دسترس ناپذیر تغییر کنه؛ مثل همون پولی که ما داخل قلک انداختیم

بذارید یه مثال دیگه بزنم؛ فرض کنید کل کیهان مثل یه ساعت کوکیه بزرگیه که زمان اون رو به پایانه؛ یعنی کوکش کردیم ۵ ساعت دیگه زنگ بزنه

تو این حالت چه اتفاقی داره میفته؟
آفرین… درست حدس زدید

داره انرژی دسترس پذیر خودش رو از دست میده.

پس وقتی انرژی به طور پیوسته از حالت دسترس پذیر به دسترس ناپذیر تغییر میکنه، باید در آغاز، کسی به اون انرژی دسترس پذیر داده باشه.
(اگه خیلی ساده بخوام بگم؛ یعنی کسی باید در آغاز، ساعت شمار جهان رو کوک کرده باشه.)
چه کسی یا چه چیزی تونسته در وهلۀ اول، انرژی رو در حالت دسترس پذیر به وجود آورده باشه؟
تنها کسی یا چیزی [قادر به انجام اینکار بوده ] که در بند قانون دوم ترمودینامیک نبوده.

یعنی تنها خالق قانون دوم ترمودینامیک تونسته در بند این قانون قرار نگیره، و در وهلۀ اول، انرژی رو در حالتی دسترس پذیر آفریده باشه

با گذشت زمان (با این فرض که همه چیز درست به همین منوال ادامه خواهد داشت) انرژی دسترس پذیر در کیهان نهایتا به انرژی غیرقابل دسترس تبدیل میشه.

در چنین حالتی دانشمندا میگن که کیهان دچار مرگ گرما شده، درست مثل مثال قهوه و اتاق.

جهان کنونی ما، اونطور که ما اون رو می شناسیم، نمیتونه برای ابد باقی بمونه. بعلاوه، تصور کنید که داریم در جهت عکس زمان، به گذشته بر میگردیم. از اونجا که انرژی کیهان به طور مداوم از حالت دسترس پذیر به حالتی با دسترس پذیری کمتر تبدیل میشه، هر چه فرد بیشتر به عقب برمی گرده، انرژی کیهان، دسترس پذیرتر میشه.

مجددا، با استفاده از قیاس ساعت، هرچه بیشتر به عقب برگردیم، ساعت بیشتر کوک خواهد شد. اگر به اندازۀ کافی، به عقب برگردیم، ساعت کاملا کوک خواهد شد. بنابراین، عمر کیهان نمی تونه ازلی و بی نهایت باشه.
بلکه تنها میشه نتیجه گرفت که جهان آغازی داشته.

و این آغاز، نیاز به آغازگری داره که خارج از قوانین شناخته شدۀ ترمودینامیک باشه

به زبان ساده تر؛ جهان باید خالقی داشته باشه

در انتها لازمه بگم سیستم ها رو به دو نوع اصلی باز و بسته تقسیم میکنن و بعضیا با مغالطه گری ویدیو ساختن که بگن جهان هستی سیستم باز هست نه بسته؛ اما از نظر تئوری، تنها سیستم بسته‌ی واقعی؛ کلِ جهانه که دیگه چیزی در بیرون اون نیست که باهاش تعامل داشته باشه و سایر سیستم‌ها همگی به نوعی سیستم باز محسوب میشن