موسیقی و آثار آن

موسیقی و آثار مخرب و ویرانگر آن

موسیقی در کلام اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین و آیات الهی

بحث پیرامون موسیقی همواره از مباحث جنجالی و اختلافی بوده است؛ برخی از مردم چنان شیفته آن شده اند که در برابر اعتراض دیگران جبهه گیری نموده و می کوشند با ادله غیر علمی و اثبات نشده ای آن را مایه آرامش و نشاط قلمداد نمایند؛ در مقابل عده ای هم با استناد به آموزه های دینی از آن گریزانند؛ فقها نیز در پاره ای موارد اختلاف نظر دارند، گروهی از ایشان موسیقی لهوی و مطرب را جایز نمی دانند اما گروهی دیگر مثل آیت الله سبحانی (دامت برکاته) مطلق موسیقی را حرام می داند.

از آنجا که کلام اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین برای ما حجت است؛ ابتدا نگاهی خواهیم داشت به روایاتی در این زمینه، سپس دلایل عقلی، نقلی و علمی را نیز بازگو خواهیم نمود.
موسیقی به لحاظ ساختاری بر دو بخش تقسیم می‌شود:

الف: محتوا؛ یعنی متن شعری که خوانده می‌شود ب: آلات موسیقی که نواخته می‌شود؛ مانند تار، ویالون، کمانچه و…

امام رضا سلام الله علیه می فرماید: گوش دادن به آلات موسیقی از گناهان کبیره است.[1]

همچنین در حدیث است کسی که چهل روز در خانه‌اش بربط نوازد (آلت موسیقی بنوازد و گوش کند) و مردمان بر او وارد شوند، شیطان اعضای خود را به تمام اعضای بدنش مس می‌نماید، پس غیرت از آن مرد برطرف می‌شود (غیرتش را از دست می‌دهد) تا به حدی که اگر با زنانش فعل قبیحی کنند بدش نمی‌آید.[2]

و در حدیث دیگر فرمود: صفت حیاء از او گرفته می‌شود و هر چه بگوید و هر چه بگویند پروایی ندارد.

همچنین آن حضرت می فرماید: کسی که چهل روز در خانه‌اش آلات لهو یا آلات قمار باشد، گرفتار خشم الهی است و اگر در این مدت بمیرد فاجر و فاسق از دنیا رفته و جایش دوزخ است و بد جایگاهی‌ست.[3]

در قرآن مجید نیز می‌خوانیم:

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ[4]

و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‌خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند؛ براى آنان عذابى خوارکننده است!

«لَهْوَ الْحَدِیْث»، مفهوم وسیع و گسترده‌اى دارد که هرگونه سخن یا آهنگ سرگرم‌کننده و غفلت زا که انسان را به بیهودگى یا گمراهى مى‌کشاند در برمی‌گیرد و یا از هر دو طریق، چنان‌که در تصنیف‌ها و اشعار عاشقانه خوانندگان معمول است که هم محتوایش گمراه‌کننده است و هم آهنگش[5]!

در تفسیر این آیه روایات متعددى از امام باقر، امام صادق و امام رضا (سلام الله علیهم اجمعین) نقل‌شده است که یکى از مصداق‌هاى «لهو الحدیث» را که موجب «عذاب مهین» است غنا معرفى کرده‌اند.

بدون شک، «غنا» به‌طور اجمال، ازنظر مشهور علماى شیعه حرام است و شهرتى در سر حدّ اجماع و اتفاق دارد.
با این حال بایست ببینیم غنا چیست!

مفهوم غناء

«غناء» آهنگ‌هاى طرب‌انگیز و لهو و باطل است. «غناء» آهنگ‌هایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مى‌باشد. و باز به تعبیر دیگر: «غناء» به صوتى گفته مى‌شود که قواى شهوانى را در انسان تحریک مى‌نماید و انسان در آن حال احساس مى‌کند: اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسى نیز باشد کاملاً مناسب است!

این نکته نیز قابل‌توجه است که: گاه یک «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواى آن؛ به‌این‌ترتیب که: اشعار عشقى و فساد انگیز را با آهنگ‌هاى مطرب بخوانند و گاه تنها آهنگ «غنا» است؛ به‌این‌ترتیب که اشعار پرمحتوا یا آیات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگى بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است و در هر دو صورت حرام مى‌باشد. (دقت کنید)[6]

در تفسیر «روح المعانى»، سخنى از یکى از سران «بنی‌امیه» نقل مى‌کند که به آن‌ها مى‌گفت: از «غنا» بپرهیزید که: حیا را کم مى‌کند، شهوت را مى‌افزاید، شخصیت را در هم مى‌شکند، جانشین شراب مى‌شود و همان کارى را مى‌کند که مستى انجام مى‌دهد؛ و این نشان مى‌دهد: حتى آن‌ها نیز به مفاسد آن پى برده بودند.

عده‌ای مدعی‌اند که موسیقی موجب آرامش خاطر بوده و در پاره‌ای از موارد از آن به‌عنوان درمان استفاده می‌کنند و نام این را موسیقی‌درمانی! گذاشته‌اند.

از گرفتاران مواد مخدر سؤال کنید چه شد که در دام اعتیاد افتادید؟! با جواب‌های متفاوتی از قبیل دوست ناباب، برای فراموشی غم و غصه، تقویت قوای جنسی و… روبرو می‌شوید؛ اما این‌ها توجیهات و بهانه‌هایی ست که پس از 6 ماه وقتی فرد دچار سوءمصرف شد، دیگر معنا و مفهومی ندارد؛ نه‌تنها مشکلاتش برطرف نشده، بلکه دغدغه تازه‌ای به گرفتاری‌هایش افزوده‌شده و آن تأمین هزینه مواد است! موسیقی هم به همین صورت است، نه‌تنها از مشکلات نمی‌کاهد بلکه بر آن‌ها می‌افزاید.

«غنا و موسیقى» در حقیقت، یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب است و به تعبیر دیگر: مواد مخدر گاهى، از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن مى‌شوند، (مانند شراب). و گاه، از طریق بوئیدن و حس شامه (مانند هروئین). و گاه، از طریق تزریق (مانند مرفین). و گاه، از طریق حس سامعه است (مانند غنا).

«توجه دقیق به سرگذشت مشاهیر موسیقى‌دانان، نشان مى‌دهد: در دوران عمر، به‌تدریج دچار ناراحتی‌هاى روحى گردیده‌اند تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را ازدست‌داده، عده‌ای مبتلا به بیماری‌هاى روانى شده، گروهى مشاعر خود را از کف داده و به دیار جنون رهسپار شده‌اند، دسته‌اى فلج و ناتوان گردیده و بعضى هنگام نواختن موسیقى، درجه فشارخونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانى شده‌اند»[7]

موسیقی یکی از علل افزایش جوان‌مرگی

اگر دقت کرده باشید مرگ‌هاى ناگهانى نسبت به گذشته افزایش زیادى یافته است، عوامل این افزایش را امور مختلفى ذکر کرده‌اند، ازجمله افزایش غنا و موسیقى در سطح جهان.

مرحوم علامه جعفری (ره) در کتاب موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی 26 اثر مخرب موسیقی را بیان کرده است که یکی از آن‌ها بی‌غیرتی، اتلاف وقت و دیگری جوان‌مرگی ‌ست.

استعمارگران جهان، همیشه از بیدارى مردم، مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته‌اند، به همین دلیل، بخشى از برنامه‌هاى گسترده آن‌ها براى ادامه استعمار، فروبردن جوامع در غفلت و بى‌خبرى و ناآگاهى و گسترش انواع سرگرمى‌هاى ناسالم است.

امروز، مواد مخدر، تنها جنبه تجارت ندارد، بلکه یکى از ابزار مهم سیاست‌هاى استعمارى است؛ یکى از مهم‌ترین ابزارى که آن‌ها براى تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند موسیقی است و به همین دلیل قسمت عمده وقت «رادیوهاى» جهان را موسیقى تشکیل مى‌دهد و از برنامه‌هاى عمده «وسایل ارتباط‌جمعی» همین موضوع است.

موسیقی چگونه شما را مسخ می کند؟

هنگامی‌که شما وارد فضای موسیقی می‌شوید، ناخودآگاه به فضای فکری نوازنده و خواننده وارد می‌شوید و در این حالت برقراری ارتباط و انتقال مطلب بسیار آسان‌تر صورت می‌پذیرد.

فرضاً، موسیقی رپی در حال پخش است که خواننده آن با صدایی غم‌آلود، افسرده، شکست‌خورده، ناامید از زندگی و… در حال خواندن اشعاری پیرامون بی‌هدف بودن نظام خلقت می‌باشد و موسیقی متناسب با آن در حال پخش است، به‌واسطه این امر خواه‌ناخواه نوعی پوچ‌گرایی در شنونده تلقین می‌شود که او را به باور این طرز تفکر هدایت می‌کند، بی‌آنکه خود شخص متوجه این موضوع باشد.

این نوع استفاده از موسیقی است که بر خطر آن می‌افزاید، موسیقی چون ساحری‌ست که قطعاً شنونده خود را مسحور خواهد نمود.

در حال حاضر دشمنان به‌خوبی در حال بهره‌گیری از این سلاح می‌باشند، از طریق پروبال دادن به موسیقی‌هایی همچون «رپ»، «شیش و هشتی»، «متال» و…

به‌عنوان‌مثال در آهنگ‌های شخصی بنام «یاس» اصلی‌ترین مفاهیم؛ پوچ‌گرایی ست و در آهنگ‌های شخص دیگری به نام «شاهین نجفی» ضدیت و عناد با اسلام و ایران اسلامی، آن‌هم از طریق نمایش وارونه حقایق مشهود است.

شنونده در فضای موردنظر خواننده قرار دارد اما این‌گونه می‌اندیشد که این آهنگ نمی‌تواند بر قدرت اختیار او تأثیر بگذارد و اگر تصمیمی گرفته با استقلال کامل و تفکر خویش بوده است، این تفکر کاملاً غلط است.

موسیقی سنتی و مجاز

گاهی افراد با توجیهاتی از قبیل سنتی‌ بودن و مجاز شمردن، به استماع موسیقی و ترانه مشغول می‌شوند، آتش؛ آتش است و هرکجا باشد و به هر وسیله‌ای شکل گیرد می‌سوزاند. شاید سؤال کنید طبق فتوای برخی مراجع تقلید؛ اگر مطلق موسیقی حرام است، پس چرا از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود؟!

در پاسخ به این پرسش به حق و منطقی بایست گفت: تلویزیون و رادیو برای ما حجت نیست، ملاک سنجش اعمال ما در قیامت دین خداوند است، وقتی دین نمی‌پذیرد، وظیفه ما اطاعت از دین و گوش نکردن به موسیقی‌ست، در ثانی تلویزیون و رادیو برای خود اقتضائاتی را متصورند که اگر اشتباه باشد، هر کس مسئول بوده بایست در قیامت و در محضر خداوند پاسخگو باشد؛ برای مثال در قرآن مجید درباره ربا آمده است که:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَهً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[8]

اى کسانى‌که ایمان آورده‌اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید؛ و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید تا رستگار شوید.

حال با توجه به اینکه سودهای بانکی بالای 15،20 درصد که صدای اعتراض مراجع را در پی داشته و آن را مصداق ربا دانسته‌اند، نسخ کننده آیه فوق است؟ می‌توان گفت چون بانک‌ها سود می‌گیرند حکم ربا دیگر موضوعیت ندارد؟ حالا هم که دانستیم دین مخالف غناء و موسیقی‌ست، پس عرف سندیت ندارد و برای ما دین حجت است که آن را تحریم کرده است.

افراطی ها – پس چه چیز گوش کنیم؟

به‌قدری در این زمینه کم‌کاری شده است که ضمن روایتی که درباره آخرالزمان است می‌فرماید: آلات لهو نواخته می‌گردد و یک نفر نیست که نهی از منکر کند و کسی جرئت برنهی آن نمی‌کند؛ اگر در تاکسی به چنین موسیقی‌هایی اعتراض کنی، راننده و مسافرین دیگر جبهه می‌گیرند که آقا شما افراطی هستید! بندگان خدا تقصیری ندارند، شاید نمی‌دانند! فراموش نکنیم نقطه مقابل افراط، تفریط است. درست است که اسلام دین اعتدال است[9]؛ اما اعتدال به معنای تعدیل و متعادل‌سازی به‌منظور چشم‌پوشی از حق نیست بلکه منظور از آن عدالت است؛ به بیان ساده‌تر یعنی قرار گرفتن حق در جایگاه خود! موسیقی حق نیست، پس نمی‌توان معترض به موسیقی را افراطی خواند، بلکه شخصی که به استماع موسیقی مشغول است دچار تفریط شده است!

وقتی به فرد مبتلا به موسیقی و غناء گفته می‌شود که حرام است و گوش نکن، فوراً جبهه می‌گیرد که پس چه‌کار کنم، مداحی گوش کنم؟! شادی نکنم؟ کسی چنین حرفی نمی‌زند، اگر فرد قدر و قیمت عمر خویش را بداند، می‌کوشد تا بهره مفید از تک‌تک ثانیه‌های عمر خود ببرد، چه رسد به دقایق و ساعات و روزهای عمرش؛ وقتی در تلاش و تکاپو برای رسیدن به قله‌های سعادت باشد، دیگر وقتی برای گوش دادن به موسیقی و غیره نخواهد داشت؛ بله اگر کسی تمام‌کارهایش را به نحو احسن انجام داد، در اوقات فراغت چیزی را گوش کند که برایش مفید باشد، از قرآن، مناجات و سخنرانی‌های مذهبی گرفته تا موارد علمی دیگر مانند طب اسلامی؛ که این‌ها هم منافع اخروی دارد و هم منافع دنیوی که آن سلامت و تندرستی‌ست.

حق نداریم شادی کنیم؟ آیا اسلام مخالف شادی است؟

شاد بودن و مسرور بودن یکی از خواسته‌های فطری همه انسان‌ها است. صرف‌نظر از نوع و کیفیت شادی، همه آدمیان فطرتاً خواهان شادی و شادمانی‌اند. شاید هیچ انسان سالمی را نتوان سراغ گرفت که عالمانه و آگاهانه علاقه‌مند به غم و اندوه باشد! به همین دلیل است که خدای متعال یکی از نعمت‌های اهل بهشت را شاد بودن و دوری از غم و اندوه می‌داند. در قرآن مجید از زبان بهشتیان گفته می‌شود:

وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فیها لُغُوبٌ[10]

آن‌ها مى‌گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و شکرگزار (و قدردان) است. همان کسی که بافضل خود ما را در این سراى اقامت (جاویدان) جاى داد که نه در آن رنجى به ما مى‌رسد و نه سستى و واماندگى.[11]

افزون بر این، با مراجعه به حالات، خواسته‌ها، امیال و آرزوهای درونی خود می‌توان نتیجه گرفت شادی و شادمانی یک خواسته فطری و مشترک میان همه آدمیان است. در این میان، اگر اندکی دقت کنیم همه ما فطرتاً دوست داریم شادی‌های پایدار و بادوامی داشته باشیم. هر چه دوام شادی ما بیشتر باشد، دوست‌داشتنی‌تر و خواستنی‌تر است؛ از شادی‌های کوتاه‌مدتی که غم‌‌ها و اندوه‌های بلندمدتی را به دنبال می‌آورند گریزانیم. هرچند ممکن است به هنگام برخورد با چنان أموری در اثر هیجانات کاذب نتوانیم بر اساس عقلانیت تصمیم بگیریم و مرتکب چنان شادی‌ها و لذت‌هایی بشویم که البته عمری اندوه و غم و پشیمانی را به دنبال خواهد داشت.

امام علی سلام الله علیه می‌فرماید:

چه شادی‌هایی که انسان را به اندو‌هی ابدی می‌کشانند.[12]

انواع شادی

کارشناسان برای شادی 3 مرحله تعریف کرده‌اند:

1-خوشی: را به معنای شادی‌هایی دانسته‌‌اند که ناظر به سطح جسمی و جنسی هستند. شادی‌هایی که افراد از خوردن غذا، شنا کردن در آب، راه رفتن در تپه و ماهور و امثال آن می‌برند، همگی از این نوع هستند. کسانی که به این سطح از خوشی بسنده می‌کنند، خود را در سطح حیات حیوانی نگه‌داشته‌اند. علی‌رغم آن‌که در ظاهر از دوران کودکی فاصله گرفته‌‌اند اما عملاً متعلق به دوران کودکی‌اند.

2-نشاط: را به شادی‌های روانی و روحی و شادی‌های درونی و باطنی مربوط دانسته‌اند، مثل نشاطی که از احساس مادری یا از احساس پدری به یک مادر یا پدر دست می‌دهد و یا نشاطی که از موفقیت در انجام یک کار به دست می‌آید. این سطح از شادی از سطح قبلی پیشرفته‌تر است، هرچند هنوز تا رسیدن به شادی سطح انسانی فاصله دارد.

3-شادکامی: شادی‌‌های متعالی است. بالاتر از نشاط است. حالتی است که از دستیابی به اهداف حاصل می‌‌شود. کسی که به همه اهداف زندگی‌اش دست پیدا کند، احساس رضایت خاطر و احساس کمال دارد. شادی چنین فردی خوشی و نشاط گذرا نیست؛ بلکه دائمی است.[13] البته باید توجه داشت این‌ها قراردادی است؛ اما آنچه مهم است نشاط معنوی‌ست که انسان را ورای موارد فوق در آغوش پرمهر خداوند قرار می‌دهد.[14] خواسته‌ها و اهداف چنین افرادی، شخصی نیست بلکه در گروی خواست پروردگار است. (دقت کنید) و می‌شود گفت اینان بندگان خاص خدایند.

بندگان خاصّ خدا کسانى‌اند که آرام و بی تکبّر بر زمین راه مى‌روند و در برابر سخنان نابخردانه پرخاش نمى‌کنند و آن‌ها را به نیکى پاسخ مى‌گویند، در پیشگاه خداوند سر به سجده مى‌نهند و در برابر او به نیایش برمى‌خیزند، از کیفرهاى او در هراسند و لذا مراقب اعمال خویش‌اند.

درراه خدا انفاق و بخشش می‌کنند و در این راه از اسراف و بخل برکنارند.
هرگز براى خدا همتا قائل نمی‌شوند و هرگز دست به خون بی‌گناهان نمی‌آلایند.
دامان عفّت خویش را آلوده نمی‌سازند و اگر مرتکب گناه شوند توبه کرده، به‌سوی خدا بازمی‌گردند و با کار شایسته و نیک، کار بد خود را جبران می‌کنند.
هرگز در مجالس باطل حضور نمی‌یابند و بزرگوارانه از برابر لغو و باطل می‌گذرند.
در برابر سخنان خدا و آثار او در سراسر جهان هستى، همچون کوران و کران نیستند.
آنان توجّه خاصّى به اصلاح خانواده خویش دارند و از خدا می‌خواهند که همسر و فرزند پاک و لایقى که مایه روشنى چشمشان شود به آن‌ها عطا کند.

آن‌ها بزرگى و عزّت را در پرهیزگارى می‌جویند و از خدا می‌خواهند که آن‌ها را پیشوا و سرمشق پرهیزگاران قرار دهد.[15]

نتیجه گیری: موسیقی شادی آفرین! آیا موسیقی باعث شادی می شود؟

میانگین سن 46 موزیسین معروف دنیا 47 سال بوده است؛ حال این میزان سن را با عمر شریف علمای ربانی مقایسه کنید تا برکت معنویت برایتان آشکار شود.

دکتر ولف آدلر، پروفسور دانشگاه کلمبیا مى‌گوید:

بهترین و دلکش‌ترین نواهاى موسیقى، شوم‌ترین آثار را روى سلسله اعصاب انسان مى‌گذارد، مخصوصاً وقتی‌که هوا گرم باشد، آثار نامطلوب آن شدیدتر مى‌گردد.

وقتى انسان تحت نفوذ زیر و بم آهنگ موسیقى قرار گرفت، از مفاهیم انسانى؛ جز شهوت‌رانی، خوانندگى، عشق‌بازى و جمال‌پرستى چیزى در برابر دیدگان بى‌فروغ و عقل وى مجسم نمى‌گردد تا جایی که مفاهیم مقدسى به نام رحم، مروت، عفت، حیا، امانت، مساوات، برادرى، مجد و عظمت، کوشش و فعالیت و استقامت درراه هدف، به دست فراموشى سپرده مى‌شود.

الکل و موسیقى بزرگ‌ترین وسیله هوسرانى براى مردان و زنان شهوت‌ران بوده است.
درست است که اسلام هرگز انسان را از لذایذ طبیعى بازنمی‌دارد، ولى از آن لذایذ زودگذر که از طریق تخدیر اعصاب و تحریک غرایز شهوانى پیدا مى‌شود و انسان را از حالت طبیعى بیرون مى‌برد جلوگیرى مى‌نماید.

نتیجه اینکه آهنگ‌هاى موسیقى، هم آثار زیان‌بخش تخدیر اعصاب را دارد و هم ازنظر اخلاقى یک سلسله شهوت را در انسان زنده مى‌کند. این بود گوشه‌اى از فلسفه حرمت موسیقى.[16]

از همه این‌ها مهم‌تر، موسیقی انسان را از یاد خدا بازمی‌دارد!

منبع کتاب مسلمان شناسنامه ای
مطلب اختصاصی سایت مسلمان

[1] . تجارت مستدرک طبق نقل گناهان کبیره ج 1 ص 293
[2] . وسائل الشیعه کتاب تجارت باب 100 ج 12 حدیث 3 ص 233 طبق نقل گناهان کبیره جلد 1 ص 291
[3] . مسند نراقی طبق نقل گناهان کبیره ج 1 صفحه 293
[4] . آیه 6 سوره لقمان
[5] . مرحوم شهید دستغیب (ره) 2 بخش از کتاب گناهان کبیره را به موسیقی و ملاهی اختصاص داده است و آن 2 را از گناهان کبیره می‌داند؛ و منظور از ملاهی همان نواختن آلات موسیقی است.
[6] . تفسیر نمونه ج 17 ص 12 ذیل آیات 6 تا 9 لقمان
[7] . تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان صفحه 26 طبق نقل تفسیر نمونه ج 17 ص 12 ذیل آیات 6 تا 9 لقمان
[8] . آیه 130 سوره آل‌عمران
[9] . آیه 143 سوره بقره
[10] . آیه 34 و 35 سوره فاطر
[11] . همچنین غمگین بودن و داشتن چهره‌های عبوس و چروکیده و سیاه و قیافه‌های درهم و غم‌زده نشانه‌هایی است که در آیه 60 سوره زمر برای جهنمیان ذکر شده است.
[12] . ترجمه و شرح غررالحکم (موضوعی) سیدهاشم رسولی محلاتی ج 1 ص 516 باب سرور ح 4001 طبق نقل همیشه‌بهار (اخلاق و سبک زندگی اسلامی) صص 146 تا 149
[13] . همیشه بهار-اخلاق و سبک زندگی اسلامی صص 141 و 142
[14] . از همین رو اولیاء خدا همواره روح بلندی دارند و این به سبب نورانیت درون است که به جهت انس با پروردگار در وجودشان نهادینه‌شده و تا کسی خود به این مرحله نرسیده نمی‌تواند طعم بندگی را بچشد!
[15] . آیات 63 تا 74 سوره فرقان
[16] . مربی نمونه- آیت‌الله سبحانی صفحه 50 تا 53 با اندکی تفاوت.