سید محمد جواد حسینی سوره حمد یک نفس

سید محمد جواد حسینی متولد ۱۳۶۲ است و قرائت قرآن را از دوران کودکی آغاز کرده و نخستین معلم و استاد وی بردار بزرگترش سید حسن حسینی بوده است که مراحل روخوانی و روانخوانی و همچنین بخشی از تجوید را نزد ایشان آموخته و به صورت حرفه‌ایی تر نیز صوت و لحن را خدمت استاد مصطفی جاویدی آموخته است و چند سالی است که از محضر حاج سید مجتبی سادات فاطمی کسب فیض کرده است. وی برای اولین بار در بیست و ششمین دوره مسابقات بین‌المللی قرآن کریم ایران که یکی از معتبرترین مسابقات قرآن کریم در جهان اسلام به شمار می رود حضور یافت و موفق شد که رتبه نخست در رشته قرائت را به خود اختصاص دهد. سید محمد جواد حسینی پیش از این تنها یک بار در مراسم حج توفیق حضور و قرائت قرآن را داشته؛ اما در مسابقات متعدد داخلی در سطح ملی و کشوری مانند مسابقات بسیج، دانش‌آموزی، اوقاف و… حضور و در آنها نیز رتبه اول را به دست آورده است … تلاوت های سید محمد جواد حسینی در بنگلادش از بهترین تلاوت های این قاری ایرانی بوده است.

از سید محمد جواد حسینی پرسیدیم: در کشور ما و در بعضی از مراکز فرهنگی و دینی مردمی و حتی دولتی مؤسساتی وجود دارد که نوجوانان و جوانان را با این شعار که در مدت یک سال یا چندماه حافظ کل قرآن یا قاری حرفه‌ ای می شوند جذب می کنند، شما این نوع رفتار و فعالیت این مراکز را چگونه ارزیابی می کنید؟

سید محمد جواد حسینی در پاسخ گفت: من با وجود آنها موافقم، ولی اول باید در ذهن بچه‌ها و کودکان علاقه و انگیزه ایجاد کرد و حتی شنیده‌ام مرخصی تحصیلی و تسهیلات دیگری هم به آنها می دهند. ما اگر چنین مؤسساتی نداشته باشیم و اگر برنامه‌ ریزی کنیم که این بچه درسش را بخواند، اما خودش به دنبال قرآن، حفظ و قرائت برود خیلی بهتر است. پس حالا این سؤال مطرح می‌شود که این کودک یا نوجوان چگونه جذب قرآن و حفظ و قرائت شود؟

یک بخش به استعداد و شرایط خانوادگی برمی گردد، اما یک بخش هم الگوسازی است. کودک و نوجوان باید ببیند که یک قاری یا حافظ کل قرآن مورد توجه جامعه است، چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی. امروز قاریان خوبی داریم که به لحاظ اقتصادی واقعأ مشکل دارند، کافی است تا آن نوجوان و کودک یک قاری را با یک فوتبالیست مقایسه کند. حجم پرداختن رسانه‌ ها به آنها که اصلأ قابل قیاس نیست و درآمد و وضعیت اقتصادیشان هم که اصلأ قابل مقایسه نیست، پس وقتی الگوسازی هم نمی شود دیگر چه انتظاری باید داشت. یک مثال ملموس می زنم، خود ما در مشهد قاریان بسیار خوی داشتیم که با لحن‌ها و صداهای خیلی خوب قرآن را به صورت جدی و حرفه‌ ای قرائت می کردند، ولی الان دیگر آنها را کمتر می بینیم؛ خود من بارها با آنها تماس و سراغشان را می گیرم و دعوتشان می کنم که به محافل بیایند تا مردم از وجود و صدایشان استفاده کنند، ولی گرفتارند؛ گرفتار دغدغه‌های زندگی و معیشت. یک قاری ابتدا باید از نظر معیشت و زندگی یک حداقل‌ هایی را داشته باشد.

منبع:سروش جاودانه وحی