اعتقاد به معاد و جهان آخرت در آئین زرتشت، مسیحیت و یهود

در حدود 2600 سال قبل از میلاد، مصریان به دنیای دیگری برای رسیدگی به کارهای خوب و بد مردم باور داشتند. هرگاه دادگاه (آخرت) به نفع کسی رأی بدهد که در دنیا بیش از کارهای بدش، نیکوکاری کرده؛ در بهشت و نعمت جاوید قرار می‌گیرد و مانند «اوزریس» (خدای مصریان باستان) خواهد بود. در صورتی‌که به محکومیت و برتری گناه کسی بر خوبی‌های او رأی داد، کیفر چنین کسی این است که یا خوراک درندگان شود یا در آتش بیفتد یا به مجازات‌های دیگری برسد. جایگاه نیک‌بختان در قسمت شرقی آسمان است چرا که ستارگان ثابتی در آن قسمت وجود دارد که جاودانی است.[1]

مصریان معتقدند شخصی به نام «شارون» (از اساطیر یونانی) ارواح را به قلمرو «اوسی ریس» می‌رساند، ولی پیش از آن‌که به قلمرو مردگان برسند، باید از مرحله‌ای به نام داوری مردگان بگذرند.[2]

مصریان عقیده داشتند «اوسی ریس» یعنی نسل انسان؛ دوباره زنده شده و همه گیاهان پس از مرگ، زندگی را از سر می‌گیرند و انسان نیز می‌تواند بعد از مردن دوباره به زندگی بازگردد.[3] و [4]

مصریان معتقد بودند که فرد پس از مرگ به امور دنیوی همچنان علاقه‌مند است؛ از این جهت روح راحت و آرامش نخواهد داشت، مگر آن‌که بدن محفوظ و بی‌عیب بماند؛ به همین دلیل، غذا و آب در دسترس او قرار می‌دادند و راه آمد و شد روح به درون قبر را با قرار دادن روزنه‌ای آسان می‌کردند؛ به بیان دیگر آنان معاد و آخرت را در دل همین دنیا جستجو می‌کردند. چون این گروه نتوانستند حقیقت آخرت را درک کنند، به جای معاد و پاداش و کیفر جهان دیگر، مسأله عود ارواح را به جهان کنونی و در بدن و زندگی مناسب با روحیات و اعمال خوب و بد گذشته مطرح کردند و از این طریق خود را راضی ساختند بدون آن که پذیرای آخرت باشند.

معاد و آخرت در آئین مجوس:

در اوستا برای هر یک از تعالیم سه‌گانه (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک) پس از مرگ، مقام و مرتبه ویژه‌ای معین شده است.

اولی که جای اندیشه است در کره ستارگان، دومی در فلک ماه و سومی در بلندترین روشنایی واقع است؛ روان نیکوکار پس از طی این سه مرحله به فضای فروغ بی‌پایان که بارگاه «اهورا مزدا» یا عرش اعظم است می‌رسد.(زرتشت معلوم نیست همان مجوس باشد)[5]

طبق نقل برخی مورخان؛ زرتشتیان، میان بهشت و دوزخ به وجود برزخی معتقدند که نه عذاب‌های جسمانی دوزخ و نه شادکامی و کام‌یابی‌های بهشت را داراست. آنجا از پاداش و مکافات خبری نیست و جایگاه ارواح کسانی است که اعمال بد و نیک آن‌ها برابر بوده است. این دسته از روان‌ها در آنجا برای روز رستاخیز دقیقه شماری می‌کنند تا «سوشیانت» ظهور کند و رستاخیز جسمانی مردگان را سبب شود.[6] و [7]

زرتشتیان معتقدند پس از هزاران سال که رستاخیز جسمانی فرارسید؛ نیکوکار مقام خود را می‌یابد و بدکار در شکل گوسفند سیاهی در میان گوسفندان سفید پدیدار می‌شود و تا 3 روز در جهنم خواهد بود…در روز چهارم بنای جدیدی در خلقت ایجاد شده، اگر نیک کردار بود، باد خوش بویی وزیده و اگر بدکار باشد، بوی تعفن را استشمام خواهد کرد؛ نیکوکار به‌سوی جوانی و بدکار به‌سوی پیر زنی کشانده می‌شود و در میان 3 داور که «میترا» وسط آنهاست، نیکی و بدی او را می‌سنجند و چون توبه و آمرزش از گناه وجود ندارد، صدور حکم بر اساس عدالت خواهد بود.[8]

انسان نیک از راه وسیعی که بر بالای جهنمی تاریک کشیده شده، به‌سوی نوری که «اهورا مزدا» در آنجا به استقبالش می‌آید روانه می‌شود و بدکردار در همان مسیر با مشقت به دلیل تنگی راه در جهنم تاریکی سقوط می‌کند و اگر کسی اعمال نیک و بدش برابر باشد، میان آسمان و زمین معلق و از تغییرات هوا یعنی سرما و گرمای شدید در رنج و عذاب سخت قرار گرفته و همواره در آرزوی نجات و رهایی از آن سرگردانی و شکنجه هستند.[9] همه جز چند تن کج طبیعت، از آب حیات ابدی به دست «سوشیانت» سیراب می‌شوند؛ و در نبرد نهایی پیروزمندانه اهورا مزدا بر علیه اهریمن حاضر می‌شوند.[10]

معاد و آخرت در عهد قدیم و تورات:

«سید قطب» در کتاب «دورنمای رستاخیز» می‌گوید:

در کتب عهد قدیم گفتگویی از قیامت نیست و پاداش بدکاران را در همین دنیا برای افراد یا اجتماعات درنظر می‌گیرند؛ اما وقتی داستان ایوب نبی (سلام الله علیه) را از نظر می‌گذرانند، این سؤال در ذهن ایشان نقش می‌بندد که چرا ایوب (سلام الله علیه) با آن همه پاکدامنی و بردباری، با چنان مصیبت‌هایی دست به گریبان شد و زندگی او، تمام عناصر یک تراژدی را داشت؟ پیروزی جفاکاران و ناکامی راد مردان پرهیزگار در دوران کوتاه زندگانی، اندیشه انسان‌های متفکر را به خود مشغول می‌سازد و دل‌ها را نیازمندانه متوجه عدالت الهی می‌سازد؛ از این رو می‌بینیم اهمیت و عظمت اندیشه دنیای پس از مرگ، با تمام تار و پود زندگانی آدمیان در هم تنیده و جبرأ همه افکار متوجه آخرت خواهد بود و این نشأت گرفته از عدالت خواهی بشر است و جز با وقوع قیامت حاصل نمی‌شود.

تورات نتیجه پیروی از احکام خدا را رسیدن به ارض موعود این دنیا و تمتع از لذت و نیل به حکومت می‌داند و نتیجه نافرمانی و گناه را قحطی، اسارت و هلاکت می‌داند؛ برای مثال در تورات چنین می‌خوانیم:

خداوند ما را امر فرموده که تمامی این قوانین را معمول داریم و از خداوند خدای خود بترسیم تا در همه اوقات با ما خوش باشد که ما را مثل امروز زنده
نگاه دارد.[11] و [12]

در بخش 12 از سفر «دانیال» نیز گفتاری درباره‌ی قیامت به کنایه گفته شده که از تمام قسمت‌های تورات روشن‌تر است:

در آن روز گروه کثیری از خفتگان در خاک بیدار می‌شوند و به زندگانی جاوید می‌رسند و نیکان، همچون ستارگان برای همیشه تابان­اند و گناهکاران در بدبختی ابدی به‌سر خواهند برد.[13]
این بخش صراحت در قبول امر آخرت دارد.
استاد ارجمند «حضرت آیت‌الله سبحانی» می‌فرماید: در عهد عتیق جمله‌های صریحی درباره زندگی پس از مرگ وجود دارد که صریح‌ترین آن را از نظر می‌گذرانیم:

میراننده و زنده کننده؛ و زیر آورنده به قبر و بیرون آورنده خداوند است.[14] و [15]

پس از عهد قدیم، گروهی از بنی اسرائیل در زمان حضرت عیسی (سلام الله علیه) قائل به دنیای پس از مرگ و آخرت نبودند، اما گروهی برخلاف آنان، ایمان به قیامت داشته‌اند؛ چرا که در باب 22 «انجیل متی» آمده است: در آن روز، گروهی که ایشان را «صدوقیون» نامند؛ می‌گویند: قیامتی نیست، به سویش خواهند آمد.

همچنین در باب 23 کتاب اعمال رسولان، معتقدان به قیامت را معرفی کرده و از زبان «پولس» رسول می‌گوید: من «فریسی» پسر «فریس» هستم و روز رستاخیز مردگان را باور دارم؛ سپس در باب 24 چنین می‌گوید: این چنین، خدای پدرانم را با ایمان پرستش می‌کنم و به همه‌ی نوشته‌ها که در ناموس و انبیاء است، ایمان دارم و به رستاخیز مردگان نیکوکار و رهبرانی که ایشان در انتظارش هستند، امیدوارم.

همچنین در باب 12 «انجیل متی» آمده است:

به شما می‌گویم هرکس کلمه‌ای بیهوده و ناروا به مردم گفته باشد، به‌زودی در روز پاداش به حساب او رسیدگی خواهد شد.

در باب 25 از «انجیل متی» نیز آمده است:

اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش آید، بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع آن‌ها در حضورش جمع شوند و آن‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند؛ به صورتی‌که شبان، میش‌ها را از بزها جدا می‌کند. نیکوکاران در سمت راست او و بدکاران در سمت چپ او خواهند بود.

به نیکوکاران خطاب می‌شود بیایید ای برکت یافتگان از پدر من؛ ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید، زیرا چون گرسنه بودم مرا طعام دادید، تشنه بودم سیرابم نمودید، غریب بودم مرا جا دادید، عریان بودم مرا پوشانیدید، مریض بودم عیادتم کردید، در حبس بودم به دیدن من آمدید؛ آن‌گاه عادلان پاسخ گویند: ای خداوند! کِی گرسنه‌ات دیدیم تا طعامت دهیم؟ یا تشنه‌ات یافتیم تا سیرابت نماییم؟ کِی تو را غریب یافتیم تا تو را جای دهیم؟ کِی تو را عریان تا بپوشانیم و کِی تو را مریض یا محبوس یافتیم تا عیادت کنیم؟ او در جواب می‌گوید: هر آینه به شما می‌گویم آنچه به یکی از این برادران کوچک‌تر من نموده‌اید به من نموده‌اید.

پس اصحاب طرف چپ را گوید ای ملعونان از من دور شوید و در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است درآیید. زیرا من گرسنه بودم، مرا خوراک ندادید؛ سیرابم نکردید، مرا نپوشانیدید، عیادتم نکردید. ایشان می‌پرسند: کِی چنین بوده است؟ می‌گوید: آنچه را که به یکی از این کوچکان انجام ندادید، به من ننموده‌اید؛ (کنایه از این‌که از بندگان ضعیف و ناتوان دست‌گیری نکرده اید). ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت اما عادلان در حیات جاودانی.

این بیان مشروح قیامت، حساب، بهشت و دوزخ از دیدگان اناجیل بود که مسیحیت امروز بر آن عقاید قرار دارد.[16]

در عهد جدید نه‌تنها حضرت مسیح (سلام الله علیه) وجود رستاخیز را به‌طور زبانی تبلیغ کرده است؛ بلکه عملأ به‌وسیله احیاء مردگان، نمونه‌ای از رستاخیز انسان را بر امت خود نشان داده است؛ در انجیل می‌خوانیم:

آیا مطالعه نموده‌اید آنچه از خدا درباره برخاستن مردگان به شما گفته شده است که خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب منم و خدا؛ خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است؟[17]

توتیسم‌ها یا روح پرستان نیز بر این باورند که ارواح ماندگاری دارند و نمی‌میرند؛ یا به آسمان رفته، یا در تاریکی‌ها، یا در کنار جنازه می‌مانند، یا در جنگل و دریا زندگی می‌کنند و بالاخره به یکی از پدیده‌های طبیعی تبدیل می‌شوند.[18]

بنابراین اتفاق مذاهب موجود جهان بر بازگشت ارواح به کالبدها، نمی‌تواند امری تصادفی یا با تبانی و توافق همگان و بالاخره ساختگی باشد، بلکه با وحدت ادیان الهی از یک سو و مقتضای وجدان و فطرت ذاتی از جانب دیگر، جسمانی بودن معاد و وجود آخرت را جزء مسلمات ادیان به شمار می‌‌آورد. گرچه خرافاتی بر آن افزوده گردیده است؛ افزایش خرافات به این اجماع جهانی مذاهب ضرر نمی‌زند.[19]

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد تا گروهی را که پدران آنان ترسانیده نشده‌اند؛ بترساند.[20] چرا که می‌دانیم برخلاف بنی اسرائیل که پیامبران بسیاری به­ صورت مداوم برای ارشاد و هدایت ایشان آمده بودند؛ مدت مدیدی بود که پیامبری از میان مردمان عصر پیدایش اسلام برنخاسته بود.

در عصر جاهلیت «زهیر بن اسماعیل» پس از آن‌که درخت سبزی بعد از پایان خزان را دید، گفت: اگر از دشنام عرب نمی‌ترسیدم، به خدا ایمان آورده و می‌گفتم اوست که می‌تواند استخوان‌های پوسیده‌ای که از انسان باقی مانده، زنده گرداند.[21]

اندیشه معاد یک اندیشه همگانی است که ملل جهان روی آن اتفاق نظر دارند، هرچند میان آنان در خصوصیات و جزئیات آن اختلافاتی وجود دارد.[22]

قرآن فکر انسان را به کرانه‌های دنیای رستاخیز می‌برد، در حالی‌که چنین جلوه و نمایشی در تاریخ پیش از اسلام، هرگز برای انسان‌ها نبوده است؛ مسلمین به دنیای پس از مرگ، بهشت، دوزخ، پاداش و کیفر نیک و بد و در نهایت دادگری آفریدگار به‌صورتی کامل‌تر و رساتر از آنچه در تاریخ بشر بوده است ایمان می‌آورند.[23]

منبع : کتاب فراموشی مصیر مهمترین دلیل انحراف و گرفتاری بشر

1. دورنمای رستاخیز، ص 35

2. بیان الادیان، صص 161 و 162

3. اسلام و عقاید بشری، ص 46

4. معاد در نگاه عقل و دین، ص 316 و 317

5. معاد، انسان و جهان، ص 28 تا 32

6. تاریخ ادیان، ص 241 با تلخیص

7. معاد در نگاه عقل و دین، ص 305

8. میزان سنجش اعمال در دست 3 داور است

9. دورنمای رستاخیز، صص 40 و 41 با تلخیص

10. معاد در نگاه عقل و دین، ص 314

11. تورات، سفر مثنی، باب ششم، جمله­های 17، 18 و 24

12. معاد، انسان و جهان، ص 37

13. دورنمای رستاخیز، صص 59 و 60

14. کتاب اول اسموئیل، فصل دوم، جمله 6

15. معاد، انسان و جهان، ص 39

16. دورنمای رستاخیز، صص 62 و 63

17. معاد، انسان و جهان، ص 40 پاورقی 1

18. شناخت و تاریخ ادیان، ص 63

19. معاد در نگاه عقل و دین، ص 318

20. اشاره به آیه 6 سوره یاسین

21. برگرفته از کتاب معاد در نگاه عقل و دین

22. معاد، انسان و جهان، صص 43-45

23. دورنمای رستاخیز، ص 64