اسلام و دستور به قتل پیروان سایر عقاید

اصرار اسلام بر قتل پیروان عقاید دیگر!

پرسش : قرآن دستور داده است، مشرکین و کافران را هر جا یافتید بکشید؛ «واقتلوهم حیث ثقفتموهم». چرا در دین اسلام اصرار بر قتل کافران و مشرکان وجود دارد؟! در حالی که خود مسلمانان از قتل هم کیشان خود توسط کافران، یهودیان، بودایییها و مسیحیان بسیار ناراحت هستند؟! آیا این خود پسندی نیست؟!

پاسخ اجمالی اصرار اسلام به قتل پیروان سایر عقاید :

آیه «واقتلوهم حیث ثقفتموهم‏» را باید با توجه به آیات قبل و بعد از آن تفسیر کرد؛ آیات 190 تا 193 سوره بقره درباره حکم و آداب جهاد با مشرکان و کافران «تجاوزگر» است. این آیات دعوت به پیکار با کسانى مى کنند که بر مسلمانان تاخته بودند، و آنها را از خانه خود بیرون کرده و از هیچ جنایاتى در حقشان ابا نداشتند، مسلمانان را براى تغییر دینشان پیوسته در فشار گذاشته و شکنجه مى دادند. قرآن پیکار با این گونه افراد را واجب مى‏ داند، نه بخاطر اینکه کافر یا مشرک بودند بلکه بخاطر اینکه با اسلام در ستیز بودند.

پاسخ تفصیلی اصرار اسلام به قتل پیروان سایر عقاید :

آیه «وَاقْتُلُوهُمْ‏ حَیْثُ‏ ثِقِفْتُمُوهُمْ‏…»؛ (آنها را هر کجا یافتید به قتل برسانید…)، را باید با توجه به آیات قبل و بعد از آن تفسیرکرد؛ آیات 190 تا 193 سوره بقره درباره حکم و آداب جهاد با مشرکان «تجاوزگر و ظالم» است.
خداوند در این آیات می فرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا اِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ * وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَاَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ اَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَهُ اَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَاِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ * فَاِنِ انتَهَوْا فَاِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ * وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَاِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ اِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ»؛ (و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید؛ و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا متجاوزان را دوست ندارد * و آنها [= مشرکان فتنه گر] را هر کجا یافتید، به قتل برسانید؛ و از آن جا که شما را بیرون ساختند، آنها را بیرون کنید و فتنه از کشتار نیز بدتر است و با آنها، در نزد مسجدالحرام [= در تمام حرم] جنگ نکنید؛ مگر این که در آن جا با شما بجنگند. پس اگر [در آن جا] با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید. چنین است جزاى کافران! * و اگر [از جنگ و فتنه] خوددارى کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. * و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه [و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،] باقى نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر [از روش نادرست خود] دست برداشتند، [مزاحم آنها نشوید؛ زیرا] تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست).
آنچه از این آیات بر می آید این است که «دستور به پیکار با مشرکین» بعد از «ظلم های گوناگون مشرکین و اخراج مسلمانان» از دیار خود صورت گرفته و یک دستور «واکنشی و دفاعی» است.
خداوند در ضمن دستور به جهاد، از تجاوزگری نهی و تداوم جنگ را نیز منوط به وجود توطئه و فشارهای مشرکین علیه دینداری مسلمانان دانسته و جنگ را آنجا که قتال و فتنه ای از طرف مقابل وجود ندارد، ممنوع کرده است. این آیات دعوت به پیکار با کسانى مى کنند که بر مسلمانان تاخته بودند، و آنها را از خانه خود بیرون کرده و از هیچ جنایاتى در حقشان ابا نداشتند، مسلمانان را براى تغییر دینشان پیوسته در فشار گذاشته و شکنجه مى دادند.
قرآن پیکار با این گونه افراد را واجب مى‏ داند، نه بخاطر اینکه کافر یا مشرک بودند بلکه بخاطر اینکه «با اسلام در ستیز بودند». قرائن موجود در این آیات نیز به خوبى نشان مى‏ دهد، که هر شرک و بت پرستى منظور نیست، بلکه منظور اعمالى همچون اعمال مشرکان مکّه است، که پیوسته مسلمانان را براى تغییر آیینشان در فشار مى گذاشتند.
در تفسیر المنار مى خوانیم که در معنى آیه چنین مى گوید: «حَتّى لاتَکُونَ لَهُمْ قُوَّه یَفْتِنُونَکُمْ بِها وَ یُوذُونَکُمْ لَاجْلِ الدّین وَ یَمْنَعُونَکُمْ مِنْ اظْهارِهِ اوِ الدَّعْوَهِ الَیْهِ»(1)؛ (پیکار با آنها را ادامه دهید تا قدرت بر شکنجه کردن و آزار دادن شما براى تغییر دین و جلوگیرى از اظهار اسلام و دعوت به سوى آن نداشته باشند). به یقین یک چنین فتنه و سلب آزادى و شکنجه و فشار براى تغییر عقیده و آیین خدا از کشتار هم بدتر است، بنابراین جمله‏ «وَ یَکُونَ الدّینُ کُلُّه لِلّهِ‏» اشاره به این خواهد بود که رفع فتنه در این است که هر کس آزادانه بتواند خدا را پرستش کند و از هیچ چیز و هیچ کس نترسد، نه اینکه مشرکان بت پرست آزاد باشند؛ تا خانه کعبه را تبدیل به بتکده کنند، و مسلمانان پاک دل توان گفتن‏ «اللَّه اکبر» و «لا اله الا اللَّه» رابه طور آشکار نداشته باشند.(2)
به هر حال آیات 190 -193 سوره بقره همه با هم مرتبط هستند و به خوبی نشان می دهند که هدف جهاد اسلامی «دفاع» و خاموش کردن آتش فتنه است و مؤمنان را در مقابل «تهاجم فرهنگى و اجتماعى و نظامى» دشمنان اسلام حفظ مى‏ کند.
طبق آنچه که از قرآن مجید استفاده مى‏ شود تمام جنگهاى اسلامى جنبه «دفاعى» داشته است و اسلام هرگز با جنگ و کشتار موافق نبوده و نیست. به دو نمونه دیگر از آیات قرآن توجّه فرمایید:
الف) در قسمت پایانى آیه 90 از سوره نساء مى‏ خوانیم: «فَاِنْ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَاَلْقَوْا اِلَیْکُمْ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا»؛ (پس اگر از شما کناره‏ گیرى کرده و با شما پیکار ننمودند، [بلکه] پیشنهاد صلح کردند، خداوند براى شما راهى براى تعرض بر آنان قرار نداده است). طبق این آیه شریفه، خداوند مى‏ گوید اگر غیر مسلمانان، صلح دوست و اهل همزیستى مسالمت آمیزند، شما حق ندارید متعرض آنها شوید.
ب) در آیه91 همان سوره، حکم نقطه مقابل آیه قبل را چنین بیان مى ‏کند: «فَاِنْ لَّمْ یَعْتَزِلُوکُمْ وَیُلْقُوا اِلَیْکُمْ السَّلَمَ وَیَکُفُّوا اَیْدِیَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ‏ حَیْثُ‏ ثَقِفْتُمُوهُمْ‏ وَاُوْلَئِکُمْ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً مُّبِیناً»؛ (اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و [در صورت احساس خطر] به قتل برسانید. آنها کسانى هستند که ما براى شما، تسلّط آشکارى نسبت به آنان قرار داده‏ ایم).
از نظر اسلام «مشروعیّت جنگ» جایى است که دشمن توطئه‏ اى چیده یا آماده حمله باشد، آیا در این هنگام عقل سلیم مى گوید: اگر دشمن خواست شما را به قتل برساند، تسلیم او شوید و دست به شمشیر نبرید؟(3)
پی نوشت: (1). المنار، محمد رشید بن علی رضا (المتوفى: 1354هـ)، الهیئه المصریه العامه للکتاب، 1990 م، مصر، ج 2، ص 170، ذیل آیات مورد بحث.
(2). پیام قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، 1386 ه. ش‏، چاپ نهم‏، ج ‏10، ص 320.
(3). داستان یاران، مکارم شیرازى، ناصر، امام على بن ابى طالب(علیه السلام‏)، قم‏، 1390 ه. ش‏، چاپ اول‏، ص 215-216.

تهیه توسط تحریریه سایت مسلمان
منبع:سایت آیت الله مکارم